زبانشناسی اجتماعی
حامد مولایی کوهبنانی؛ ابوذر اورکی؛ افسانه بهرام نژاد
چکیده
ضربالمثلها ریشه در فرهنگ هر زبانی داشته و در نتیجه میتوان آنها را یکی از معیارهای سنجش عناصر اصلی زبان دانست. پژوهش حاضر نیز به دنبال بررسی میزان کاربرد رنگواژهها در ضربالمثلهای فارسی و انگلیسی برپایۀ نظریۀ برلین و کی (1969) است تا نتایج آن معیاری برای سنجش پژوهشهای ردهشناختی در رابطه با رنگواژههای ...
بیشتر
ضربالمثلها ریشه در فرهنگ هر زبانی داشته و در نتیجه میتوان آنها را یکی از معیارهای سنجش عناصر اصلی زبان دانست. پژوهش حاضر نیز به دنبال بررسی میزان کاربرد رنگواژهها در ضربالمثلهای فارسی و انگلیسی برپایۀ نظریۀ برلین و کی (1969) است تا نتایج آن معیاری برای سنجش پژوهشهای ردهشناختی در رابطه با رنگواژههای اصلی این دو زبان باشد. نظریۀ برلین و کی (1969) بهعنوان بارزترین رویکرد همگانیگرای رنگواژهها بیان میکند که سلسلهمراتبی از 11 رنگواژۀ جهانی وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که علیرغم وجود تفاوتهای جزئی در سلسلهمراتب رنگواژههای اصلی جهانی، سلسلهمراتب رنگواژههای اصلی فارسی و سلسلهمراتب رنگواژههای اصلی انگلیسی با سلسلهمراتبهایی که در پژوهش حاضر برای کاربرد رنگواژهها در ضربالمثلهای فارسی و انگلیسی معرفی شد، میتوان شباهتهای قابل توجهای را هم در تعداد و هم در ترتیب آنها مشاهده کرد. در نتیجه، مشخص میشود که رنگواژههایی که براساس نظریۀ برلین و کی بهعنوان رنگواژههای اصلی این دو زبان معرفی شدهاند، از دیرباز در فرهنگ این دو زبان نیز پرکاربرد و به نوعی بینشان بودهاند و وارد ساختار ضربالمثلها شدهاند. تحلیل مقابلهای نیز نشان داد که اگرچه از مجموع 11 رنگواژۀ جهانی، 8 رنگواژه در ضربالمثلهای فارسی و 10 رنگواژه در ضربالمثلهای انگلیسی به کار رفتهاند، اما سلسلهمراتب رنگواژههای موجود در برلین و کی (1969) شباهت دارد.
زبان و فرهنگ
حامد مولایی کوهبنانی؛ عالیه نخعی پور
چکیده
رنگواژهها در زبانشناسی اجتماعی عاملی برای ارتباط میان زبان و فرهنگ محسوب میشوند. در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریۀ برلین و کای (1969) و نظریۀ مکنیل (1972) به بررسی تاثیرپذیری رنگواژههای کرمانی از منابع و ذخایر طبیعی و همچنین تحلیل رنگواژههای مورد استفاده در قالی کرمان پرداخته خواهد شد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. ...
بیشتر
رنگواژهها در زبانشناسی اجتماعی عاملی برای ارتباط میان زبان و فرهنگ محسوب میشوند. در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریۀ برلین و کای (1969) و نظریۀ مکنیل (1972) به بررسی تاثیرپذیری رنگواژههای کرمانی از منابع و ذخایر طبیعی و همچنین تحلیل رنگواژههای مورد استفاده در قالی کرمان پرداخته خواهد شد. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. جامعه زبانی مشتمل بر دو گروه 15 نفره از افراد بالای 55 سال بومی مناطق کرمان و راور است. گروه اول دارای سابقه و مهارت در قالیبافی و گروه دوم فاقد آن بودند. داده-های پژوهش در دو مرحله و از طریق مصاحبه جمعآوری شده است. نتایج بخش اول نشان میدهد که رنگواژههای اصلی گونۀ کرمانی شباهت نسبتا بالایی با همگانیهای برلین و کای (1969) و همچنین رنگواژههای اصلی فارسی علیزاده-صحرایی و راسخمهند (1395) دارند. با اینحال، حضور رنگ-واژۀ پستهای در بین رنگواژههای پربسامد گونۀ کرمانی نشان میدهد که مطابق با فرضیۀ مکنیل (1972) ذخایر طبیعی نیز در انتزاعیسازی رنگواژهای این منطقه موثر هستند. نتایج بخش دوم پژوهش نشان داد که رنگواژههای رایج در قالی کرمان اگرچه در گونۀ گفتاری عامه مردم وارد شدهاند، اما این تاثیرگذاری به حدی نیست که بتوان با قاطعیت از دیدگاه نسبیتگرایی صحبت کرد.